الان ساعت 11:22صبحه...هیچ خبری ازش نیست فقط مجبورم با این رفیق بی احساسش کل کل کنم....چرا اینجوری؟؟؟هنوزم باورم نمیشه!!!یعنی اون خنده های آخر دروغ بود؟؟یعنی تموم اون لحظات دروغ بود؟یعنی اشک هم دروغه؟؟باورم نمیشه!دیشب تا الان هزار بار مردمو زنده شدم......این حقم بود؟؟
یعنی نیلو بی مرداب شد؟؟ یا مردابم بی نیلو؟؟خدای مـــــــــــــــــــــــــن...
این عید چه خوبه؟؟منو این همه خوشبختی محاله!!نه؟؟میدونم خُل شدم ولی حق بده.......